مقدمه اي بر آموزش مجازي( آموزش الكترونيكي)
در عصر كنوني و با گسترش روز افزون علم خصوصا در حوزه فناوري اطلاعات و قدرت نفوذ بسيار بالاي وسايل ارتباط از راه دور بر اعماق جوامع انساني ،ابزارها و روشهاي آموزشي نيز دچار تحول و دگر گوني قابل ملاحظه اي گرديده اند. و اين امر ضرورتاًدر جهت كاربري، در سطوح بسيار وسيعتر و با ضريب بازدهي چند برابر اتفاق افتاده است. با اين تفسير كه هر فرد ميتواند در زمان مقتضي و ممكن، با توجه به شرايط و امكانات موجود مشخص كند كه به چه صورت مشغول ياد گيري شود. البته تاريخچه استفاده از رسانه الكترونيكي نزد استراليلئي ها است. 75 سال پيش ، كشور استراليا بدليل گستردگي جغرافيائي و كمبود استاد و مربي ازطريق رسانه راديو آموزشها را شروع كردند و امروزه با بودن يك تكنيسين اقدام به عمل جراحي از راه دورمينمائيد.در سالهاي اخير كم و بيش هر كس با مفهوم آموزش از راه دور آشنائي مختصري پيدا كرده است. در شكل ابتدائي آن آموزش بصورت مكاتبه اي بودكه با ديدگاههاي مختلف ميتوان مزايا و نواقصي براي آن بر شمرد.در اين مسير تنها راه ارتباط فقط نامه بود. با پيشرفت تكنولوژي و كاهش هزينه ها، دانش فناوري اطلاعات نيز به ياري اين امر آمد كه ابزارهاي جديد براي انتقال دانش مطرح گرديد و با عمومي تر شدن استفاده از خطوط اينترنت اين هدف بطرز جدي تري رو به گسترش ميباشد.
در اين راستا مباحث مربوط به آمو زش الكترونيكي به عنوان يك سر فصل مجزا يا به عبارتي دانشي نوين مورد مطالعه قرار گرفت تا حدي كه منجر به توليد استانداردها و متدولوژي هائي در اين خصوص گرديد كه ضرورتاًبا كمك و ياري منظر سيستمي و رويكرد مهندسي ، اين جريان همواره رو به رشد و توسعه ميباشد.تا آنجا كه بسياري ازدانشگاههاي معتبر دنيا از اقصي نقاط جهان دانشجو ميپذيرند و فارغ التحصيلاني تحويل جامعه بشري ميدهند. در ايران ،گذشته از بعضي دانشگاهها كه اقدام به ايجاد و ارائه چنين خدمات ارزنده اي نموده اند صرفا cd هاي آموزشي در زمينه هاي گوناگون روانه بازار گرديده است كه ميبايست توجه خوانندگان را به مطالبي مهم جلب نمايم:
در اين مبحث دو مفهوم وجود دارد يكي آموزش دادن (training)و ديگري ياد گرفتن( learning) در رويكرد سنتي از مفهوم اول يعني آموزش دادن استفاده ميشودو معمولا به دلايل مختلفي افت آموزش و نبود راندمان آموزشي مناسب را شاهد بوده ايم كه بر شماري دلايل، و تجزيه و تحليل آن بحثي مجزا را ميطلبد. اما در مفهوم دوم يعني ياد گرفتن: كه در اين گذر فرد، خود خواهان ياد گيري است و داوطلبانه قدم در اين مسير نهاده است و به همين دليل نه تنها موانع مورد اول را ندارد بلكه در اين راستا شاهد رشد و راندمان بسيار بالاتري نيز هستيم.
اگر بخواهيم آموزش سنتي و مدرن را با هم مقايسه كنيم باختصار ميتوان از سه تفاوت اساسي سخن گفت:
الف- فرايند آموزشي: در رويكرد مدرن ،روش و محتواي آموزشي بصورت اختصاصي و خاص براي هر فرد تدوين ميگردداما در رويكرد سنتي يك روش و محتوا براي همگان.
ب- محل بر گزاري آموزش :
در رويكرد مدرن هر مكاني كه ياد گيرنده انتخاب نمايد كفايت ماجرا ميكند اما در رويكرد سنتي يك مكانٍ خاص براي همگان، كه عوارض و تبعات خاص خود ، علي الخصوص با توجه به ازدحام و صرف هزينه ها و اتلاف انرژي هاي گوناگون را دارا ميباشد.
ج-زمان آموزش: در رو يكرد سنتي در يك محدوده زماني مشخص بصورت جمعي ، امري ضروري و اجباري است و در روش مدرن ياد گيرنده با انعطاف پذيري بسياربيشتري ميتواند زمان را براي خود مديريت نمايد. اما نكات ديگري نيز وجود دارد كه ميبايست به آن توجه خاص نمود و در ذات خود ميتوان دلايلي براي اثبات كارائي اين روش نوين دانست. 1- براي افرادي كه محدوديت در تردد دارند حال يا نقص عضو و معلوليت باشد خواه محدوديت بلحاظ مكاني و زماني مانند كساني كه امكان مسافرت به دور دست ندارند ويا ارائه آموزش مورد نظردر شهر يا كشورشان امكان پذير نميباشد و حتي بلعكس، اينكه يك استاد و آموزگار خوب و كارامد با تخصصي خاص ،امكان حضور در همه جاي دنيا را ندارد. 2- قابليت انتقال اطلاعات به سريعترين شكل و ارزانترين وجه ممكن. 3- تشويق مخاطبان به آموختن ِ استفاده از وسايل ارتباط جمعي نوين و بدست آوردن اطلاعات ازاين طريق. 4- بر قراري ارتباط با سيستم آموزشي در هر زمان ممكن. 5- امكان گفتگو در همين بستر و توليد محتويات علمي و طرح موضوعات جديدتر در جهت رشد و توسعه آموزشي و امكان تبادل اطلاعات و تجربيات فردي.